جدول جو
جدول جو

معنی همایون رای - جستجوی لغت در جدول جو

همایون رای
(هَُ)
دارای رای نیک و اندیشۀ بلند. نیک اندیش:
پاسخش داد کای همایون رای
نیک مردی ز بندگان خدای...
نظامی.
دختر قیصر همایون رای
هم همایون و هم به نام همای.
نظامی
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(هَُ)
مبارک. مرغی که پرواز او خجسته و مبارک است: همای همایون بال جاه و جلال... (حبیب السیر ج 3)
لغت نامه دهخدا
(هَُ)
دارالملک. پای تخت شاهان. (برهان)
لغت نامه دهخدا
(هَُ یومْ پَ / پِ)
فرخنده پی. فرخ پی. خجسته پی. مبارک قدم:
دیدن ماه نو و عید بدو فرخ باد
که همایون پی و فرخ رخ و فرخنده لقاست.
فرخی
لغت نامه دهخدا
تصویری از همایون گاه
تصویر همایون گاه
پایتخت دار الملک
فرهنگ لغت هوشیار
همایون بخت آمد آن بانوی همایون بخت چون عروسان نشست بر سر تخت. (هفت پیکر) همایون بخت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از همایون فال
تصویر همایون فال
آن که اقبال خجسته و میمون دارد، همایون بخت
فرهنگ فارسی معین
پایتخت، دارالخلافه، دارالملک
فرهنگ واژه مترادف متضاد